×
جدیدترین خبرها

یاداشت/ حمیدرضا محمدی
واکاوی معاونت در ژنوساید از منظر حقوق بین‌الملل

  • کد نوشته: 1974
  • ۲۱ آبان
  • ۰
  • طبق قوانین بین‌المللی اشخاصی که با انجام مطالعات علمی و در نتیجه ساختن سلاح های مرگبار یا با فروش یا ارسال آنها برای مسئولین برخی از دول جنایتکار یا با اعمال مشابه دیگر ارتکاب جرم نسل زدایی را توسط مرتکبان اصلی ممکن و آسان می سازند، قابل مجازات اعلام می‌نماید.
    واکاوی معاونت در ژنوساید از منظر حقوق بین‌الملل

    گروه دادبان عدالت_حمیدرضا محمدی؛ ژنوساید یا نسل‌زدایی ابتدائاً به عنوان جنایت مستقل در حقوق بین الملل مطرح نبود، بلکه از جمله مصادیق جنایت علیه بشریت محسوب می‌شد‌. برای نخستین بار واژه ژنوساید را سازمان ملل در نخستین تصمیم مجمع عمومی و در قعطنامه ۸۶۱ در دسامبر ۱۹۴۶ صراحتاً عنوان نمود. رفته رفته این اصطلاح در اساسنامه دیوان های کیفری بین المللی اعم از دائم و موقت کاربرد پیدا نمود. کنوانسیون مربوط به پیشگیری و مجازات جنایات نسل زدایی که در ۱۹ دسامبر ۱۹۴۸ تصویب و از ۱۲ ژانویه ۱۹۵۱ وارد مرحله اجرا شد در ماده ۲ و در تعریف نسل زدایی که عیناً درماده ۶ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی تکرار شده اشعار می دارد؛

    در این کنوانسیون نسل زدایی به معنی هر یک از اعمال ذیل است که با قصد از بین بردن کلی یاجزئی یک گروه ملی ،قومی نژادی یا مذهبی ارتکاب یابد:
    ۱.کشتن اعضای گروه
    ۲.وارد کردن صدمه شدید جسمانی یا روانی به اعضای گروه
    ۳. تحمیل عمدی شرایط سخت زندگی به گروه که به از بین بردن فیزیکی آن به طور کلی یاجزئی بینجامد.
    ۴.اعمال اقداماتی که به قصد جلوگیری از زاد و ولد در داخل گروه باشد.
    ۵.انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروهی دیگر
    این تعریف در سایر اسناد بین المللی نیزبه عنوان تعریف ژنوساید به کار رفته است.
    حال در اینجا باید اشاره نمود  برای اینکه جرم کشتار جمعی (ژنوساید) به وقوع بپیوندد باید چند عامل موثر خواهد بود:
    ● نخست اعمال تعدی آمیزعلیه یک “گروه انسانی” سازمان یابد؛
     ●دوم، این اقدامات از نوع اعمالی باشد که در ماده ۶ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی احصا شده است؛
    ●سوم این اعمال با قصد خاص و به منظور» نابودی اعضای گروه ارتکاب یافته باشد.
    ماده ۶ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی این اعمال جنایت آمیز را به صورت بالمباشره منع ننموده است بلکه هر نوع واسطه ارتکاب عمل را به منزله معاونت و همکاری در جنایات و همچنین تبانی و توافق به منظور ژنوساید با تحریک مستقیم و مسلم مباشر، جرم انگاری نموده است.
    بدیهی است باتوجه به ماده مذکور مثلاً اشخاصی که با انجام مطالعات علمی و در نتیجه ساختن سلاح های مرگبار یا با فروش یا ارسال آنها برای مسئولین برخی از دول جنایتکار یا با اعمال مشابه دیگر ارتکاب جرم نسل زدایی را توسط مرتکبان اصلی ممکن و آسان می سازند، قابل مجازات اعلام می‌نماید.
    با ملاحظه ماده ۶ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی و در کنار هم قراردادن با مواد ۲ و ۳ کنوانسیون منع و مجازات جنایت نسل زدایی میتوان گفت جنایت نسل زدایی از جمله مواردی است که نیازمند قصد خاص نابود سازی است. در اینجا این سؤال مطرح است که آیا معاون باید از این نیت و قصد خاص اطلاع داشته باشدیا خیر؟
    به نظر می‌رسد علم و آگاهی معاون نسبت به انجام فعل نسل زدایی از سوی مجرم اصلی لازم است چرا که در غیر این صورت، وحدت قصد که از ارکان جرم معاونت است مورد خدشه خواهد بود البته این موضوع در سایر جنایات بین المللی مانند جنایت علیه بشریت نیز وجود دارد به طور مثال رادیسلاو کرستیچ در دیوان بین المللی یوگسلاوی به جرم معاونت در نسل زدایی محکوم شدو در رأی این دیوان آمده است که او می دانست که با اجازه دادن به استفاده از منابع مالی” نیروی نظامی درینا” موجب اعدام هزاران زندانی بوسنیایی در سربنیستا خواهد شد؛ به این معنی که کرستیج از قصد خاص اعدام زندانیان مطلع بود و با همین آگاهی و علم اجازه استفاده از منابع مالی را داد. در قضیه اسلوبودان میسلویچ نیز متهم با آگاهی و قصد مبنی بر اینکه این کمک ها منجر به کشتار مسلمانان بوسنی خواهد شد، اقدام نموده بود البته دیوانهای بین المللی کیفری در پاره ای موارد صرف حمایت معنوی معاون از مجرم را حتی اگر از قصد دقیق او مطلع نبوده باشد معاونت در جرم محسوب کرده‌اند.
    به جز بحث معاونت باید به نکته حائز اهمیت دیگری نیز توجه داشت آن هم مسئله ی دفاع از خود است که امروزه در جنگ فلسطین و رژیم صهیونیستی مطرح میگردد.
    سران اسرائیلی معتقدند در جنگ به وجود آمده در حال دفاع از خود هستند.این  در حالی است که از لحاظ قانونی چند نکته وجود دارد که در دفاع از خود ما قائل به آن نیستیم:
    اول اینکه ما در بحث دفاع از خود فردی می تواند به دفاع از خود استناد نماید که خودش طرف مقابل را تهیج و تحریک ننموده باشد این در حالی است که متجاوز در جنگ مذکور اسرائیل بوده و هفتاد سال است که به تجاوز خود ادامه داده است.
    دوم اینکه میزان دفاع باید متناسب با حمله باشد این در حالی است که  اقدامات غیرانسانی و ضد بشری که اسرائیل مرتکب آن گردیده در کشتن هزاران نفر نیروهای نظامی و غیر نظامی که اغلب هم زن و کودک هستند مطلقا متناسب با اتفاقی که افتاده ،نبوده است.
    سوم اینکه تمامی جنگ ها دارای قواعدی است که تمامی دنیا آن را پذیرفته اند که با فرض اینکه اقدام به جنگ نمایند باید آن ها را رعایت نمایند و از موارد ممنوعه نباید عدول نمایند.
    این درحالی است که اسرائیل تمام آن قواعد جنگی را با اقدامات ضد بشری خود نقض نموده و توجیه دفاع از خود را نمی‌توان از تنها پذیرفت. به طور مثال:قطع آب ،قطع برق،قطع سوخت، حمله به مناطق غیر نظامی، حمله به بیمارستان ها ،کشتن خبر نگار ها و…...
    انتهای پیام/
    امتیاز به نوشته

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *