گروه باشگاه وکلای جوان-محسن عامری وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس حقوق بین الملل؛ اتحاد برای صلح نام قطعنامه ۳۷۷ مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که به این نام معروف شده است و گویای این معناست است که اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد به علت وتوی اعضای دائم خود نتواند در انجام وظیفه اولیه و اصلی خود که تضمین صلح و امنیت بین المللی است، اقدام مناسبی انجام دهد، وظیفه حفظ صلح و امنیت بینالمللی به عهده مجمع عمومی سازمان ملل متحد گذاشته میشود. در این حالت مجمع عمومی فوراً و بطور فوق العاده به موضوع رسیدگی میکند و راهکارهایی را که به نظر ضروری میرسد، تمهید نماید. سابقه تاریخی قطعنامه اتحاد برای صلح به پیشنهاد آمریکا در اکتبر ۱۹۵۰ به عنوان راهکاری برای خنثی نمودن وتو و مخالفتهای مکرر شوروی سابق در زمان جنگ دو کره که به مجمع عمومی ارائه شد، بر می گردد. پس از حمله کره شمالی به کره جنوبی و متعاقب ناتوانی شورای امنیت در رسیدگی و مقابله با این تجاوز آقای دین آچسن وزیر خارجه وقت آمریکا آنرا پیشنهاد کرد. بموجب این قطعنامه در مورد فوری و ضروری و در قضیه ای که شورای امنیت قادر به انجام وظایف خود نیست تشکیل اجلاس فوقالعاده فوری برای مجمع عمومی سازمان لل متحد پیشبینی شده است. دبیر کل سازمان ملل موظف است بنا به درخواست اعضای شورای امنیت یا تقاضای اکثریت کشور های عضو سازمان ملل، ظرف ۲۴ ساعت مقدمات تشکیل جلسه اضطراری را فراهم نماید تا مجمع عمومی بتواند تصمیمات لازم را اتخاذ نماید.
وزیر امور خارجه وقت آمریکا در سال ۱۹۵۰ در دفاع از پیشنهاد دولت متبوع خود با استناد به مواد ۱۴،۱۱،۱۰ منشور اظهار داشت که: »شورای امنیت دارای مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی است (بند ۱ماده ۲۴) ولی اگر شورای امنیت به علت وتوی یکی از اعضای دائمی نتواند به وظیفه درجه اول خود عمل نماید، نباید این امر سازمان ملل را زمین گیر کند. بعد از جنگ دو کره نیز درخصوص بحران کانال سوئز در ۲۹ اکتبر ۱۹۵۶ برای دومین بار مجمع عمومی سازمان ملل براین اساس تشکیل جلسه داده و با تصویب قطعنامه ۱۰۰۱ به طرفین متخاصم دستور آتشبس داده و نیروی سازمان ملل متحد جهت نظارت بر آتشبس در مصر را ایجاد کرد. بطور کلی تاکنون ده – یازده بار از قبیل: در بحران کنگو و قضیه نامیبیا با استناد به این قطعنامه اقدامات لازم را به عمل آورده است. هرچند بیش از هفت دهه از تصویب قطعنامه سپری گشته است اما بنظر می رسد به دلیل اهمیت و کاربردی بودن این قطعنامه در حل بحرانهای ناقض صلح که در شورای امنیت حل نشده است، از جمله مسئله غزه و لبنان، ضرورت توجه به این قطعنامه و بکارگیری آن را ایجاب می نماید. با وجود اوضاع بحرانی در این کشورها و وقوع جنایات وحشتناک و کشته و آواره شدن غیرنظامیان، سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت و مجمع عمومی باید اقدام قاطع و جدی دراین باره انجام دهد این در حالیست که بعد از گذشت بیش از یکسال از آغاز جنگ در غزه و وتوهای متوالی آمریکا و جناح غربی، شورای امنیت از مسئولیت اصلی و اولیه خود که حفظ صلح و امنیت بینالمللی است غافل مانده (خود را به تغافل زده) و غزه و لبنان صحنه جنایات و کشتار رژیم صهیونیست شده است.
در نهایت بنظر می رسد با بررسی ابعاد حقوقی قطعنامه اتحاد برای صلح و با توجه به استناد مکرر به این قطعنامه در مجمع عمومی و تایید ضمنی آن در آرای مشورتی دیوان بین المللی دادگستری و با دیپلماسی فعال طرح آن با چالش کمتری روبرو خواهد شد. منطق قابل قبول موجود در این قطعنامه ایجاب می کند مجمع عموی هم صلاحیت های پذ یرفته شده شورای امنیت درخصوص حفظ صلح و امنیت بین المللی را دارا باشد و مصوبات توصیه ای این مجمع در صورت ضرورت و در جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی، می تواند ماهیت الزام آور داشته باشد.گرچه این قطعنامه ساخته و پرداخته آمریکا و در جهت مقابله با وتوهای شوروی سابق بوده است و پس از فروپاشی آن، روسیه در بیشتر موارد با دیگر اعضای دائم هماهنگ بوده و زمینه کمتری برای استناد به قطعنامه اتحاد برای صلح وجود داشته است و از این قطعنامه در دهه اخیر استفاده ای نشده است، ولی این قطعنامه اعتبار حقوقی الزام آور خود را همچنان دارا بوده و در صورت تمایل اکثریت کشورهای عضو، مجمع عمومی سازمان ملل متحد می تواند نقش خود را بر اساس این قطعنامه مثل گذشته ایفا نماید. جالب اینکه که در قضیه جنگ دو کره تنها کمتر از چهار ماه پس از جنگ دو کره و مخالفت شوروی با قطعنامه های شورای امنیت، این قطعنامه به تصویب رسیده است در حالیکه در قضیه فلسطین بیش از هفت دهه، در قضیه محاصره غزه حدود ۱۷ سال، و در جنگ اخیر غزه و لبنان بیش از یکسال است که بسیاری از تصمیمات شورای امنیت با وتوهای آمریکا و دول غربی با شکست مواجه شده است.
بنا به دلایل عدیده از جمله تقابل مستقیم دولت صهیونیست با سازمان ملل و حمله به نیروهای سازمان ملل موسوم به «آنروا» در غزه و «یونیفل» در لبنان و کشتار حدود ۲۳۰ نفر از آنان، همچنین تهیج افکار عمومی در جهان، رسیدگی به این پرونده در دیوان بین المللی دادگستری و در دیوان کیفری بین الملل ، پاره کردن منشور سازمان ملل متحد توسط سفیر آن در انظار عمومی سازمان ملل، تهدید قضات دیوان کیفر بین المللی و عنصر نامطلوب خواندن دبیرکل سازمان ملل متحد و بی اعتنایی کامل به قرارهای موقت دیوان بین المللی دادگستری و … بنظر می رسد هم اکنون بهترین زمان برای طرح و استفاده از قطعنامه اتحاد برای صلح فراهم شده است. (البته بشرط اینکه اعضای شورای عالی امنیت ملی و مسئولین مربوط در دولت و وزارت امور خارجه همانند نیروهای میدانی و جان بر کف جبهه مقاومت، با روحیه جهادی وارد عرصه دیپلماسی حقوقی – سیاسی گردند)
دیدگاهتان را بنویسید