به گزارش دادبان عدالت، تصور کنید ایران، با همان منطق واشنگتن که مدعی «مقابله با تهدیدات» است، به تأسیسات هستهای آمریکا یا اروپا حمله میکرد. آیا جامعه بینالملل، همانطور که در برابر تهاجمات نظامی غرب سکوت پیشه کرده، باز هم سکوت میکرد؟ آیا دونالد ترامپ، که درخواست غرامت ایران را «مضحک» خوانده بود، باز هم به تمسخر میپرداخت و از اقدام تلافیجویانه صرفنظر میکرد؟ این پرسش نه برای یافتن پاسخی ساده، که برای کاویدن عمق نفاق و استانداردهای دوگانه حاکم بر نظم جهانی مطرح میشود.
واقعیت این است که قدرت، اغلب تعریفکننده «عدالت» و «حق» در عرصه بینالملل است. وقتی کشوری قدرتمند، بر اساس ادعاهای خود مبنی بر «تهدید قریبالوقوع» یا «جلوگیری از اشاعه سلاحهای کشتار جمعی»، به خاک کشوری دیگر تجاوز میکند، این اقدام به سرعت مشروعیت مییابد و با توجیهات حقوقی و اخلاقی همراه میشود. قوانین بینالملل که قرار است ضامن صلح و امنیت جهانی باشند، در چنین شرایطی به ابزاری در دست قدرتمندان تبدیل میشوند تا اقدامات خود را موجه جلوه دهند. اما همین منطق، وقتی از سوی کشوری دیگر مطرح میشود، نه تنها پذیرفته نیست، بلکه به عنوان «تروریسم» یا «اقدام خصمانه» محکوم میشود.
همین سناریو را میتوان در موضوع غرامت نیز مشاهده کرد. ایران، به دلیل اقدامات خصمانه و تحریمهای بیرحمانهای که سالهاست بر آن تحمیل شده، متحمل خسارات عظیم اقتصادی و انسانی گردیده است. درخواست غرامت در چنین شرایطی، یک مطالبه کاملاً مشروع و قانونی است، بر اساس همان اصولی که در حقوق بینالملل برای جبران خسارت وجود دارد. برای مثال، پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای آسیبدیده از آلمان درخواست غرامت کردند و این درخواستها پذیرفته شد. یا در مورد تهاجم عراق به کویت، عراق موظف به پرداخت غرامت شد. اما این درخواست ایران، از سوی قدرتهایی که خود مسبب این خسارات بودهاند، نه تنها جدی گرفته نمیشود، بلکه با تمسخر و کوچکشماری همراه است. گویی جبران خسارت، تنها یک حق برای قدرتمندان است و مظلومان حق مطالبه آن را ندارند.
این رفتار دوگانه، بار دیگر نشان میدهد که جهان نه بر مدار عدالت، بلکه بر مدار قدرت و منافع میچرخد. همانطور که تحلیلگران برجسته در این حوزه بارها به آن اشاره کردهاند، «روابط بینالملل، نه بر اساس ارزشها، بلکه بر اساس قدرت و منافع تعریف میشود و در این بازی، آنکه دست بالا را دارد، قواعد را نیز تعیین میکند.» اگر امروز ایران از حق خود برای دفاع مشروع یا مطالبه غرامت سخن میگوید، با واکنشهای منفی روبرو میشود، در حالی که اگر همین اقدامات از سوی کشورهایی صورت میگرفت که امروز در جایگاه «مدعی» قرار دارند، نه تنها مشروع شناخته میشد، بلکه شاید مورد ستایش نیز قرار میگرفت.
این وضعیت، نه تنها ناعادلانه است، بلکه در بلندمدت به بیثباتی و تشدید بیاعتمادی در روابط بینالملل منجر خواهد شد. زمانی که اصول حقوق بینالملل تنها ابزاری در دست قدرتمندان برای توجیه اقدامات خود میشود، و مظلومان از ابتداییترین حقوق خود محروم میشوند، راه برای گسترش هرج و مرج و تکرار فجایع هموار میگردد. برای دستیابی به یک جهان عادلانهتر، نیاز به بازنگری اساسی در این استانداردهای دوگانه و پذیرش این واقعیت است که حقوق و مسئولیتها باید برای همه کشورها، صرفنظر از قدرت و جایگاهشان، یکسان باشد. در غیر این صورت، رویای عدالت، تنها سرابی خواهد ماند در بیابان روابط بینالملل.
رفرنسها:
کتب و مقالات تخصصی در حوزه روابط بینالملل و حقوق بینالملل: برای درک عمیقتر مفاهیم مرتبط با قدرت در روابط بینالملل و استانداردهای دوگانه، مطالعه آثاری از نظریهپردازان واقعگرا (مانند هانس مورگنتا) و همچنین نظریههای انتقادی روابط بینالملل پیشنهاد میشود. همچنین، کتب و مقالات تخصصی در زمینه حقوق مسئولیت بینالمللی دولتها و جبران خسارات ناشی از اقدامات غیرقانونی بینالمللی میتوانند منابع مفیدی باشند.
پایگاههای اطلاعاتی حقوقی معتبر: برای آگاهی از سوابق و رویههای مربوط به درخواست غرامت و جبران خسارات در دعاوی بینالمللی، مراجعه به آرشیو دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) و دیوان دائمی داوری (PCA) مفید است.
اظهارات مقامات و تحلیلگران: اظهارات مقامات سیاسی مانند دونالد ترامپ در خصوص «مضحک» بودن درخواست غرامت ایران از طریق خبرگزاریهای معتبر بینالمللی (مانند رویترز، آسوشیتدپرس، الجزیره، بیبیسی) قابل ردیابی و استناد است.
تحلیلهای مطبوعاتی: نگاه انتقادی به روابط بینالملل و استانداردهای دوگانه در سیاست خارجی قدرتها، موضوعی است که در تحلیلهای بسیاری از روزنامهنگاران و تحلیلگران داخلی و بینالمللی، از جمله تحلیلهایی که به سبک نوشتاری عباس عبدی نزدیک هستند، مورد توجه قرار گرفت.
سمیرا ترکمن ومحسن رضایی کارشناس ارشد رسانه و ارتباطات
خرافهفروشی در پرتو قوانین کیفری ایران









دیدگاهتان را بنویسید